درد و دل

 

سلام به همه دلهای پر از درد....میدونم شما هم دلتون پر از درده ولی مطمئنم دلاتون اونقدر دریایی هست که درد و دل منو گوش  کنه ولی تکلیف دل طوفان زده من چی میشه؟ که تو این دنیا حتی یه فانوس هم براش نیست تا راهشا پیدا کنه تو دنیایی که همه نور فانوسشونا از تو دریغ می کنن و حاضرن خودشون تو تاریکی سر کنند تا اینکه کسی دیگه از نورشون استفاده نبره تو دنیایی که همه قد هستن و غافل از اینکه یه روزی کفن میشن واین سیاهی که بعد از اونا به جا میمونه هیچ وقت پاک نمیشه دنیایی که هرکی که بالاته تو بهش افتخار میکنی و دوست نداری اونو پایین بکشی اما اونهایی که از تو پایین ترن میخوان بکشنت پایین تا خودشونو بالا ببرند تو دنیایی که همه بهت میگن داداش ولی بهت میگن داداش بیا یه پوک بزن تو دنیایی که حتی یکیو نداشته باشی که وقتی دلت میگیره سرتو بذاری رو شونه هاش و یه دل سیر گریه کنی تا آروم شی تو دنیایی که همه دوستت دارن اما فقط تا زمانی که براشون سودی داشته باشی تو دنیایی که وقتی واسه کسی محبتی میکنی جای اینکه بهت بگه دستت درد نکنه میگه خوش اومدی تو دنیایی که همه تو غمشون بهت نیاز دارن اما تو شادیشون جایی نداری...  چنین دنیایی ارزش زندگی کردن رو داره؟

اما فقط یاد خداست که همیشه به روحم آرامش میده اونکه همیشه با نورش دل طوفان زدم رو هدایت میکنه.اونکه فانوسش همیشه رو شن و پرنوره برای همه.اون که با اینکه از همه بالاتره ولی بازم دستش به طرف پایینه تا دستمو بگیره اون که همیشه رفیقمه اما هیچ وقت بهم نمیگه بیا یه پوک بزن اون که هروقت که دلم بخواد میتونم باهاش درد و دل کنم و یه دل سیر گریه کنم تا آروم شم اون که همیشه دوستم داره حتی اگه از یادش غافل شم بازم هوامو داره اون که اگه یه بار صداش کنم صدها برابر صدام میکنه اون که تو غم وتو شادی باهامه حتی نزدیک تر از رگ گردنم... 

خدایا کی میشه بیام پیشت؟